ترجمه مقاله

زخی

لغت‌نامه دهخدا

زخی . [ زُ خ َی ی ] (اِخ ) عنبری از اولاد فرطبن عبدمناف صحابی است . پیغمبر (ص ) او را برکت داد و با دست سرش را مسح کرد. (از منتهی الارب ). وی فرزند بنت ثعلبه ٔ عنبری است و نام او بسیار با اختلاف ضبط شده . دجین ، دخی ، رخی ، دخین ، از جمله ضبطهای نام اوست . ابن اثیر در اسد الغابه نام او را زخی ضبط کرده و ترجمه اش را آورده و در ذیل زبیب بن ثعلبه در همین لغت نامه اشارتی بدو رفته است . رجوع به اسدالغابه ، تاج العروس و الاصابة ج 2 ص 180 و ج 4 ص 7 و نیز ام زینب و زبیب بن ثعلبه شود.
ترجمه مقاله