ترجمه مقاله

زرمهر

لغت‌نامه دهخدا

زرمهر. [ زَ م ِ ] (اِخ ) نام سوخرای (سوفرای ). وی از تخمه ٔ کارن (قارن ) ومسقطالرأس او بلوک اردشیر خوره در پارس بود. زرمهرحکمران ایالت سکستان (سیستان ) بود و لقب هزایت (هزاررفت ) داشت . (فرهنگ فارسی معین ). وی از مقتدرترین نجبای ایران در اواخر قرن پنجم میلادی است :
جوانی بی آزار و زرمهرنام
که از نام او بد پدر شادکام .

فردوسی .


رجوع به ایران در زمان ساسانیان ، مجمل التواریخ و القصص ص 73، حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 240 و سبک شناسی بهار ج 1 ص 52 شود.
ترجمه مقاله