ترجمه مقاله

زریع

لغت‌نامه دهخدا

زریع. [ زِرْ ری ] (ع اِ) آنچه خود بروید از دانه ٔافتاده وقت درو در زمین ناهموار و ناآراست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله