ترجمه مقاله

زعوقت

لغت‌نامه دهخدا

زعوقت . [ زُ ق َ ] (ع اِ) زعوقة. طعمی مرکب از تلخی وشوری . (از قانون ابوعلی سینا، یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : آنجا که حفره ای است که آنرا هفته دوش می گویند و آبهای این کاریزها بدان مختلط می شوند و بدان سبب شور شده اند و زعوقت آبهای این کاریزها بدان مختلط می شوند. (تاریخ قم ص 43). رجوع به زعاق شود.
ترجمه مقاله