ترجمه مقاله

زغبد

لغت‌نامه دهخدا

زغبد. [ زَ ب َ] (ع اِ) مسکه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زبد. (اقرب الموارد). مسکه و روغن تازه و کف . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله