ترجمه مقاله

زلق

لغت‌نامه دهخدا

زلق . [ زِ ] (اِ) سیخ کارد. مِغوَل . شمشیر یا سیخ گونه که درون پاره ای عصاها جای دهند. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). اسلحه ٔ طوایف «مازد» از قدیم عبارت بوده از سپر و نیزه کوچکی که زلق باشد. (التدوین ).
- عصای زلق دار . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله