ترجمه مقاله

زملوق

لغت‌نامه دهخدا

زملوق . [ زُ ] (ع اِ) و آن غلاف تخمهای تره هاست در او می باشد تخم آن تره . ج ، زمالیق . (شرح قاموس ص 753). غلافی که تخم گیاه در آن است : تسویط؛ زملوق از شاخ گندنا برآوردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تسویط، سیاط و منتهی الارب شود.
ترجمه مقاله