ترجمه مقاله

زمچ

لغت‌نامه دهخدا

زمچ . [ زِ ] (اِ) مرغی باشدسرخ رنگ و بزرگ شبیه به عقاب و بعضی گویند شکره است و آن پرنده ای باشد شکاری کوچکتر از باشه . (برهان ). شکره و باز شکاری . (ناظم الاطباء). رجوع به زمج شود.
ترجمه مقاله