ترجمه مقاله

زمین دریدن

لغت‌نامه دهخدا

زمین دریدن . [ زَ دَ دَ ] (مص مرکب ) شکافتن زمین :
سرایت می کند در بی گناهان خشم جباران
زمین را می درد شری که خشم آلود می گردد.

صائب (از آنندراج ).


دجله ٔ گریه زمین میدرد و می گذرد
گرد راهست اگر نیل وگر جیحونست .

ظهوری (ایضاً).


ترجمه مقاله