ترجمه مقاله

زناء

لغت‌نامه دهخدا

زناء. [ زَ ](ع ص ) کوتاه گرداندام . || آنکه او را کمیز به شتاب گرفته باشد. یقال : رجل زناء؛ یعنی مرد تنگ آمده به قضای حاجت . فی الحدیث : نهی ان یصلی الرجل وهو زناء. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سایه ٔ تنک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سایه ٔ کوتاه . (ازناظم الاطباء).
ترجمه مقاله