ترجمه مقاله

زنجان

لغت‌نامه دهخدا

زنجان . [ زَ ] (اِخ ) شهری است به آذربایجان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شهر حاکم نشین ولایت خمسه که میانه ٔ قزوین و میانج واقع شده است .(ناظم الاطباء). نام شهری میان قزوین و تبریز و آنرا خمسه نیز گویند. و لقب آن دارالسعاده بود و قلمتراش و ملیله کاری آن بخوبی مشهور است . (از یادداشتهای بخطمرحوم دهخدا). شهر زنجان در 314 هزارگزی باختر تهران و 302 هزارگزی جنوب خاوری تبریز و بر سر راه شوسه و خط آهن تهران آذربایجان واقع است و طول جغرافیایی آن 48 درجه و 29 دقیقه و عرض آن 36 درجه و 40 دقیقه است و از سطح دریا 1600 متر ارتفاع دارد. هوای آن سرد و زمستان آن طولانی و تابستانش معتدل است . این شهر در حدود 48000 تن سکنه دارد و یکی از شهرهای قدیمی کشور است . این شهر دارای کارخانه ٔ کبریت سازی می باشد وصنعت چاقوسازی آن مشهور است . از بناهای تاریخی این شهر: مسجدشاه ، مسجد حاجی میرزاابوالقاسم ، مسجد جامع،کاروانسرا سنگی ، مسجد ملا و امامزاده ابراهیم ، پل های حاجی میربهاءالدین و اسعدالدوله کهنه کرپی را میتوان نام برد. چنانکه پیش از این اشاره رفت این شهر یکی از شهرهای قدیم ایران است و گویند بطلیموس از آن نام برده و بعقیده ٔ حمداﷲ مستوفی اردشیر بابکان آن را بنا نهاده و مسلمانان در سال 24 هَ . ق . آنرا گشودند.این شهر در کتب جغرافیانویسان گاه ناحیه ای از دیلم و گاه جزء جبال و گاه جزء آذربایجان و گاهی هم جزء ری بشمار میرفت و در قرن چهارم هجری منطقه ٔ فعالیت دیلمیان و آل مسافر بود. در دوران مغول این شهر ویران گردید. الجایتو، سلطانیه را در نزدیکی زنجان بنا نهاد و پایتخت خود ساخت . در دوران بعد از صفویه دامنه ٔ جنگهای ایران و حکومت عثمانی تا زنجان کشیده شد و درسال 1266 هَ . ق . بابیه با قوای دولتی در این شهر مقاومت مسلحانه کردند. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2، دائرة المعارف فارسی و فرهنگ فارسی معین شود.
ترجمه مقاله