زهربیز
لغتنامه دهخدا
زهربیز. [ زَ ] (نف مرکب ) غربال کننده ٔ زهر. بیزنده ٔ زهر. || در بیت زیر (در صفت شمشیر) ظاهراً بمعنی به زهر آمیخته آمده است :
کشید آبگون آتش زهربیز
زدش بر سر و ترک و یال از ستیز.
رجوع به زهر شود.
کشید آبگون آتش زهربیز
زدش بر سر و ترک و یال از ستیز.
اسدی (گرشاسبنامه ).
رجوع به زهر شود.