ترجمه مقاله

زه کشی

لغت‌نامه دهخدا

زه کشی . [ زِه ْ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) عمل کندن جویهای گود تا رطوبت یا آب اراضی باتلاقی در آن گرد آمده زمین خشک و سالم شود. جداولی که در باتلاقها کنند برای اخراج آبهای عفن ، تا زمین خشک و آماده ٔ زراعت شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). خشکانیدن آب زمین . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
ترجمه مقاله