زوفرین
لغتنامه دهخدا
زوفرین . (اِ) زرفین در خانه و صندوق را گویند. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). زوفلین . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). آهنی که به چهارچوبه ٔ در کوبند و قفل در آن گذارند و عوام زلفین و زرفین بکسر گویند. (فرهنگ رشیدی ). رَزه . مقابل چفت . آهنی که بر درها زنند و حلقه یا چفت در به او درافکنند و قفل برزنند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
مثل من بود بدین اندر
مثل زوفرین و ازهر خر.
خوی نیکو را حصار خویش کن
وز عنایت بر درش زن زوفرین .
رجوع به ماده ٔ بعد شود.
مثل من بود بدین اندر
مثل زوفرین و ازهر خر.
عنصری (یادداشت ایضاً).
خوی نیکو را حصار خویش کن
وز عنایت بر درش زن زوفرین .
ناصرخسرو (از فرهنگ رشیدی ).
رجوع به ماده ٔ بعد شود.