ترجمه مقاله

زون

لغت‌نامه دهخدا

زون . (اِخ ) بتی که معبد معروفی برفراز کوه مشهور به «جبل الزون » در زمین داور داشته است . در سال 33 هَ . ق . عبدالرحمان بن سمره که به حکومت سیستان منصوب شده بود کوه زون را محاصره کرد و به معبد زون درآمد و یک دست بت را قطع کرد و یاقوت چشمانش را با خود برد تا ناتوانی زون را ثابت کند. احتمال داده اند که زون در اصل از خدایان هندی بوده است . نام زون گاه به صورت «زور» در اشعار عرب آمده است و محتمل است که این خدای هندی معبدی هم در ابله (از بنادر تجارت با هند) در عراق داشته است . (از دایرة المعارف فارسی ). رجوع به زور شود.
ترجمه مقاله