ترجمه مقاله

زویل

لغت‌نامه دهخدا

زویل . [ زَ ] (ع مص ) زال زوالاً و زؤولاً و زویلاً و زولاناً؛ درگشتن و دور گردیدن از جای . (منتهی الارب ). زوال . (ناظم الاطباء). رجوع به زوال شود. || (اِ) جنبش . یقال : اخذه الزویل و العویل ؛ ای الحرکة و البکاء بحیث لایستقر علی مکان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). حرکت . (از اقرب الموارد). || جانب . (اقرب الموارد). || زال زویله ُ؛ پراکنده شد از بیم و از جای رفت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله