ترجمه مقاله

زیبگر

لغت‌نامه دهخدا

زیبگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) از عالم ستمگر. (آنندراج ). زیبنده و آرایش کننده . (ناظم الاطباء) :
مشاطه ٔ ولایتش ار زیبگر شود
ز اعجاز عیسوی کند آرایش صنم .

عرفی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله