زیتونی
لغتنامه دهخدا
زیتونی . [ زَ /زِ ] (ص نسبی ) رنگی است سرخ به زردی مایل . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). منسوب به زیتون . به رنگ زیتون . به رنگ میوه ٔ رسیده ٔ زیتون و سرخی است کدر که به سیاهی زند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
جان فشانند بر آن خال و بر آن حلقه ٔ زلف
عاشقان کآن رخ زیتونی زیبا بینند.
|| رنگ سبز تیره . (ناظم الاطباء). || زیتون فروش . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
جان فشانند بر آن خال و بر آن حلقه ٔ زلف
عاشقان کآن رخ زیتونی زیبا بینند.
خاقانی .
|| رنگ سبز تیره . (ناظم الاطباء). || زیتون فروش . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).