ترجمه مقاله

زیرباد

لغت‌نامه دهخدا

زیرباد. (اِخ ) نام گنگباری (مجمعالجزایری ) در دریای آنتیل ، بر شمال ونه زوئلا مقابل برباد.و این نام در افسانه های ما مکرر آمده است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). نام کشور و ملکی . (ناظم الاطباء).صاحب برهان قاطع در ذیل «ملاخ » آرد: نام جزیره ای است از جزایر زیرباد و اکنون به ملاخه اشتهار دارد. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : ... این هرموز که او را جرون گویند در میان دریا بندری است که در روی زمین بدل ندارد. تجار اقالیم سبعه از مصر و شام وروم و آذربایجان و... روی توجه به آن دارند و مردم دریا از حدود چین و جاوه و بنگاله و سیلان و شهرهای زیرباد و تناسری و سقوطری ... نفایس و ظرایف ... به آن بلده آورند. (از سعدی تا جامی براون ترجمه ٔ حکمت صص 433 - 434). زمجائی ... میوه ای است جنگلی بقدر دانه ٔ انگوری که در بلاد زیرباد بهم می رسد با پوست خشک خشنی و اندرون پوست آن لحمی شیرین و لطیف کم رطوبت و در سه سال یک بار ثمر دهد. (مخزن الادویه چ بمبئی ص 307).
ترجمه مقاله