ترجمه مقاله

زیره آب دادن

لغت‌نامه دهخدا

زیره آب دادن . [ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) فریب دادن و وعده ٔ دروغ نمودن ، چه زیره را بوعده ٔ آب فریب داده پرورش دهند. (از فرهنگ رشیدی ). کنایه از فریب دادن و وعده ٔ دروغ کردن . (آنندراج ) :
زیره آبی دادشان گیتی و ایشان بر امید
ای بسا پلپل که در چشم گمان افشانده اند.

خاقانی .


چون پلپلم بر آتش نعره زنان وسوزان
کز زیره آب دادن جانان چه خواست گوئی .

خاقانی .


رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ترجمه مقاله