ترجمه مقاله

زیری

لغت‌نامه دهخدا

زیری . (حامص ) پایین بودن . خلاف برتری : شمس دلالت کند بر زیری آتش . (التفهیم ).
گر آیی بر این در، دلیری مکن
تمنای بالا و زیری مکن .

نظامی .


مبرا حکمش از زودی و دیری
منزه دانش از بالا و زیری .

نظامی .


ترجمه مقاله