ترجمه مقاله

زیف

لغت‌نامه دهخدا

زیف . [ زَ ] (ع مص ) خرامیدن در رفتار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خرامیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || دم در زمین کشیدن کبوتر و سینه برداشتن اونزدیک ماده و بانگ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به زیفان شود. || برجستن حائط را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). برجستن از دیوار. (ناظم الاطباء). || مایل شدن آفتاب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نبهره شدن سیم . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). ناروا شدن درم از جهت غش . (غیاث ). ناروان شدن درم و ناروان گردانیدن : و زافت الدراهم زیوفاً و کذا زافت علیه ؛ ناروان شد درمها و زاف فلان الدراهم ؛ ناسره و ناروان گردانید دراهم را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به معنی بعد شود. || (ص ) درهم زیف ؛ درم ناسره و هی ردیة. ج ، زیاف ، ازیاف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ، زیوف . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). درم ناسره . (غیاث ). درمهایی که بیت المال آن را نمی پذیرد. (از تعریفات جرجانی ). رجوع به ماده ٔ قبل و نقودالعربیه و کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 617 شود. || (اِ) کناره های دیوار که به خشت فروگرفته باشند تا دیوار را نگاه دارد. || پایه های نردبان . || کنگره ها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نوار دوخته شده بر گرداگرد «طربوشه » (فینه ) برای حفاظت از آلودگی . || نوار یا حاشیه ٔ تزیینی بر دامن لباس . ج ، ازواف . (از دزی ج 1 ص 619). رجوع به زیق شود.
ترجمه مقاله