ترجمه مقاله

سآمت

لغت‌نامه دهخدا

سآمت . [ س َ م َ ] (ع اِمص ) بستوه آمدن . (غیاث ) (منتهی الارب ). معلوم شدن . (غیاث ) (منتهی الارب ) : اشتغال بشرح احوال بر یک کتاب فایت گرداند و به ملالت و سآمت رساند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 357). از ملازمت دیوان ملامت و سآمت شامل شده . (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله