ترجمه مقاله

سابقات

لغت‌نامه دهخدا

سابقات . [ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ سابقة. رجوع به سابقه شود. || فرشتگانی که پیشی بردند بر دیوان در سماعت وحی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قوله تعالی : و السابقات سبقاً (قرآن 4/79).یعنی فرشتگانند که پیشی میگیرند پریان را بگوش داشتن به وحی . (شرح قاموس ) (ترجمه ٔ قاموس ). فرشتگان که پیشی گرفتند بر شیاطین در وحی به پیغمبران . (تاج العروس ). فرشتگان که پیشی گرفتند بر پریان در استماع وحی . (تهذیب از تاج العروس ). مقاتل گفت فرشتگانند که جانهای مؤمنان ببهشت می برند. عطا گفت اهل آسمانند که مسابقت میکنند. بر یکدیگر سبق میبرند. (تفسیر ابوالفتوح چ 3 ج 10 ص 217). || و گفته اند ارواح مؤمنین که بسهولت از بدن خارج میشوند. (تاج العروس ). عبداﷲ مسعود گفت جانهای مؤمنان است که سابق میشوند ببهشت . (ابوالفتوح ). || و گفته اند سابقات ستارگان است . (تاج العروس ). قتاده گفت ستارگانند که بهری از بهری سبق میبرند در رفتن . (تفسیر ابوالفتوح ج 10 ص 217). || فالسابقات سبقاً، و هی العقول . (رسالة فی اعتقاد الحکماء شهاب الدین سهروردی ).
ترجمه مقاله