ترجمه مقاله

سابق

لغت‌نامه دهخدا

سابق . [ ب ِ ] (ع ص )پیش . پیشین . پیشینه . قبل . قبلی . گذشته . درگذشته . اوّل . مقدّم . جلو. ضدّ لاحق . ج ، سابقون ، سابقین ، سبّاق : همی گوید بوالفضل ... هر چند این فصل از تاریخ مسبوق است بر آنچه بگذشت در ذکر لیکن در رتبه سابق است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 89). هر روز او را شأنی است غیر شأن سابق ولاحق . (تاریخ بیهقی ص 310).
همی گوئی که بر معلول خود علت بود سابق
چنان چون بر عدد واحد، و یا بر کل خود اجزا.

ناصرخسرو.


شتربه گفت موجب نومیدی چیست ، گفت [ دمنه ] آنچه در سابق تقدیر رفته است . (کلیله و دمنه ). || نزد محدثان : یکی از دو نفر راویان مشترک در روایت از شیخی که مرگ او را قبل از راوی دیگر اتفاق افتاده و فاصله ٔ بین در گذشتن آن دو مدتی دور بوده و در فاصله ٔ مرگ آن دو امری بعید حاصل شده باشد و راوی دیگری را که مرگ او بعد از مرگ راوی اولی بوده لاحق نامند. و فائده ٔ این امر اعتبار ایمن بودن از احتمال سقوط چیزی در اسناد راوی متأخر و تفقه طالب حدیث در معرفت عالی و نازل احادیث است . کذا فی شرح النخبة و شرحه . (کشاف اصطلاحات الفنون ). || پیشرو. (دهار). پیش شونده . پیش رونده . پیشی گیرنده . پیشی جوینده . پیشی کننده . پیشدست . پیش افتاده . پیشدستی کننده . سبقت دارنده . سبقت گیرنده . بر دیگری پیشی گیرنده و از او در گذرنده . (از قطر المحیط) (اقرب الموارد). قوله تعالی : فمنهم ظالم لنفسه و منهم سابق بالخیرات . (قرآن 29/35). سابق بالخیرات ؛ پیشی گیرنده ٔ نیکیها. (ابوالفتوح ج 8 ص 245). چون یک چندی بگذشت و طایفه ای ازامثال خود را در مال و جاه بر خویشتن سابق دیدم نفس بدان مایل گشت . (کلیله و دمنه ). مبارزان میدان فصاحت را در وصف او مجال عبارت تنگ و سابقان عرصه ٔ معرفت را در تعریف او پای اشارت لنگ . (المعتمد فی المعتقدتوران پشتی ). || غلبه کننده . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || آن اسب که در پیش همی آید در مسابقت . (قطر المحیط) (اقرب الموارد) (شرح قاموس ). اسب اوّل . اسب پیش بر. رجوع به مجلی شود. || سبق دهنده ٔ کودکان . (غیاث ) . || به اصطلاح باطنیه ، نام عقل .(بیان الادیان ) : همچنانک وحدت ایزد را نظیر نیست در علتها، معلول اول را نظیر نیست در معلولات .پس معرفت سابق را نظیر نیست در معرفتها. (کشف المحجوب ابویعقوب سجستانی ص 17). و الانسان اشرف الحیوانات اختص بامر مفارق و هی النفس الناطقه ... کما اشار الیه التنزیل «فالسابقات سبقاً» وهی العقول . (رسالة فی اعتقاد الحکماء شهاب الدین سهروردی ). || نفس سابق ؛ و آن نفس مطمئنه است . (مرصادالعباد).
ترجمه مقاله