ترجمه مقاله

ساتی

لغت‌نامه دهخدا

ساتی . (اِخ ) (امیر... بهادر) در شمار دلاوران سلطان اویس جلایری ایلکانی (757 - 777) مذکور است . بسال 765 که میان شاه شجاع مظفری و برادرش شاه محمود آتش اختلاف بالا گرفت و شاه محمود از سلطان اویس یاری خواست سلطان اویس به ظاهر برای کمک به شاه محمود و در معنی برای تسلط بر قلمرو حکمرانی آل مظفر سپاهی را از تبریز به اصفهان روانه کرد وامیر ساتی بهادر از سرکردگان آن سپاه بود، و در نبردی که در دهی بنام خونسار در شمال شرقی شیراز در پنج فرسخی جنوبی گلخنگان از بلوک سرچاهان سردسیر فارس روی داد امیر ساتی فرمانده میسره ٔ سپاه شاه محمود بود. رجوع به تاریخ گزیده ٔ چ لندن ص 691 و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 297 و تاریخ عصر حافظ غنی ص 206 و 211 شود.
ترجمه مقاله