ترجمه مقاله

ساجی

لغت‌نامه دهخدا

ساجی . (ع ص ) ساکن و آرمیده . صفت برای چشم و دریا. (منتهی الارب ). البحرالساجی ؛ دریای آرمیده . (شرح قاموس ). الطرف الساجی ؛ چشم آرمیده . (شرح قاموس ). || لیل ساج ؛ شب نیک تاریک که پنهان میکند اشیاء را. (منتهی الارب ). شب آرام و تاریک . (تاج العروس ).
ترجمه مقاله