ترجمه مقاله

سادات

لغت‌نامه دهخدا

سادات . (ع اِ) جمع سادت (سادة) است که در اصل سَیَدة بود، جمع تکسیر سائد، و سائد بر وزن فاعل بمعنی سید است . پس سادات جمع الجمع سائد باشدنه جمع سید. (غیاث ) (آنندراج ). مهتران :
که سادات جمع جوانان جنت
نبی گفت هستند شبیر و شبر.

ناصرخسرو (دیوان ص 150).


و اسامی ملوک عصر و سادات زمان بنظم رائع و شعر شائع این جماعت باقی است . (چهار مقاله چ معین ص 51). در جملگی دیار خراسان از اشراف سادات به مکنت و یسار و کثرت عقار... درگذشته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 ص 250). احدی از فضلا و سادات نزدیک تر از ایشان [ ملاباشی ] در خدمت پادشاهان نمی نشستند. (تذکرة الملوک چ تهران ص 1).
ترجمه مقاله