ترجمه مقاله

سارج

لغت‌نامه دهخدا

سارج . [ رَ ] (اِ) جانوری است خوش آواز، و آن را سار نیز خوانند. (جهانگیری ). سارجه . سارک . ساری .همان سار یعنی مرغ خردتر از فاخته که آواز خوش داردو بعضی او را هزاردستان گویند. (رشیدی ). نوعی از سار است ، و آن جانوری باشد سیاه و پر خط و خال و کوچکتر از فاخته و آواز خوش دارد و آواز او را بصدای رباب چار تاره تشبیه کرده اند. (برهان ) (آنندراج ). جانوری است پرنده که آواز او را به آواز چارتار تشبیه کرده اند. و آن را سار، و سر، و سارحه ، و ساری ، و سارک نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری ). سودانیه . سار ملخ خوار.
ترجمه مقاله