ترجمه مقاله

سازگری

لغت‌نامه دهخدا

سازگری . [ گ َ ] (اِ مرکب ) نام پرده ای است از موسیقی مرکب از مقام عراق و اصفهان . (برهان ) (جهانگیری ) (غیاث ) (شعوری ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
زمزمه ٔ سازگری در عراق
کرده به آهنگ عراق اتفاق
سازگری را همه خواهان شده
نغمه ٔ او تا به صفاهان شده .

امیرخسرو (از شعوری و انجمن آرا و آنندراج ).


|| نوعی از ساز هوائی .(ناظم الاطباء) (اشتینگاس ).
ترجمه مقاله