ترجمه مقاله

ساستا

لغت‌نامه دهخدا

ساستا. (اِ) نام دیوی است از تابعان اهرمن . (جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ) (شعوری ) (اشتینگاس ) (ناظم الاطباء) :
در بدی و گدی توئی منحوس
ساستاسا و ساسیاآسا.

فرالاوی (از جهانگیری ) (شعوری ).


|| حاکم مستبد و شخص ستمکار. در پهلوی ساستار بهمین معنی هست که در اوستا ساستار و در سنسکریت شاستر بوده از ماده ٔ «شاس » بمعنی حکومت کردن . (فرهنگ نظام ).
ترجمه مقاله