ترجمه مقاله

ساعة

لغت‌نامه دهخدا

ساعة. [ ع َ ] (ع اِ) ج ، ساعات و ساع . پاره ای است از پاره های روز و شب ، و شبانه روز چهار پاره است . (شرح قاموس ). پاره ای از روز و شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ثلث ثمن شب و روز و آن عبارت است از شصت دقیقه . (قطر المحیط). || وقتی است که حال هستی در او. (شرح قاموس ). وقت که در وی باشی . (منتهی الارب ). وقت حاضر. (قطر المحیط). هنگامی که شخص در آن است . (ناظم الاطباء). هنگام حاضر. (ناظم الاطباء). || وقتی است که می ایستد او قیامت .(شرح قاموس ). وقت که در آن قیامت برپا شود. (منتهی الارب ) (قطر المحیط). || روز قیامت است . (شرح قاموس ). قیامت . (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (ناظم الاطباء). در رستخیز. رستاخیز. || (اِ) هلاک شوندگان . (شرح قاموس ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
- ساعة سوعاء ؛ ساعتی سخت . (مهذب الاسماء) (شرح قاموس ). زمان سخت . (منتهی الارب ).
- من ساعة ؛ اکنون و فی الحال و فی الفور و همان دم و همان ساعت . (ناظم الاطباء).
- ساعة الغفلة؛ مابین المغرب و العشاء. (ناظم الاطباء). رجوع به ساعت شود.
ترجمه مقاله