ترجمه مقاله

ساقین

لغت‌نامه دهخدا

ساقین . [ ق َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ ساق . رجوع به ساق شود. || ساق بند : ساعین و ساقین برافکنده . (سمک عیار).ساقین و ساعدین زر اندود بسته . (داراب نامه ص 623). || هر یک از دو خطی را که احاطه بر زاویه ای دارند ساق نامند و مجموع دو خط را ساقین خوانند.
ترجمه مقاله