ترجمه مقاله

ساق حر

لغت‌نامه دهخدا

ساق حر. [ ق ِ ح ُرر ] (اِ مرکب ) قمری نر. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). نر از فاخته هاست بواسطه ٔ آنکه حکایت صدای او ساق حر است . (شرح قاموس ). فاخته ٔ نر. (ناظم الاطباء). ذکر القماری . (قطر المحیط). || قمری بچه . (دهار). || کبوتر است و حِرّ فرخ اوست . (شرح قاموس ). کبوتر است و بچه ٔ آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کبوتر نر. (دهار) (مهذب الاسماء). || وَرَشان و آن مرغی است مانند کبوتر و وحشی است . حَیْذَوان یا حَیذُوان .
ترجمه مقاله