ترجمه مقاله

سالارخواه

لغت‌نامه دهخدا

سالارخواه . [ خوا / خا ] (نف مرکب ) خواهنده ٔ سالاری . جوینده ٔ منصب . آنکه در پی منصب فرماندهی باشد :
بزرگان پیاده شدند از دو روی
چه سالارخواه و چه دیهیم جوی .

فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 191).


ترجمه مقاله