ترجمه مقاله

سالماً غانماً

لغت‌نامه دهخدا

سالماً غانماً. [ ل ِ مَن ْ ن ِ مَن ْ ] (ع ق مرکب ) در آن حال که سلامت باشد و غنیمت آرنده بود. (غیاث ) (آنندراج ) : و سالماً غانماً تا نزدیک یاران آمد. (ترجمه ٔ اعثم کوفی ص 81). سالماً غانماً با دارالملک غزنه آمد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
ترجمه مقاله