ترجمه مقاله

سامان

لغت‌نامه دهخدا

سامان . (اِخ ) نام شخصی است که آل سامان که پادشاهان سامانیه اند به او منسوب اند. (برهان ) (رشیدی ). نام جد اعلی آل سامان که شهریاری داشته اند. (آنندراج ). نام مردی که فرزندان پادشاهان بودند و ایشان را سامانیان گفتندی . (صحاح الفرس ). سامان از تخم بهرام چوبین بود نسبش سامان خداة سام بن طعام بن هرمزبن بهرام چوبین . رجوع بتاریخ گزیده ص 379، 394 شود :
گوهر افسر اسلاف که از خاک درش
افسر گوهر سامان بخراسان یابم .

خاقانی .


رجوع به آل سامان و رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 386 و فهرست احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی و اخبار الخلفای سیوطی ص 264 و فهرست لباب الالباب ج 1 شود.
ترجمه مقاله