ترجمه مقاله

سباحی

لغت‌نامه دهخدا

سباحی . [ س َب ْ با ] (حامص ) شناگری :
هیچ دانی آشنا کردن بگوی
گفت نی از من تو سباحی مجوی .

(مثنوی ).


میروم بر وی چنانکه خس رود
نی بسباحی چنانکه کس رود.

(مثنوی ).


ترجمه مقاله