ترجمه مقاله

سبد

لغت‌نامه دهخدا

سبد. [ س ِ ] (ع اِ) گرگ . (منتهی الارب ). ذئب . (اقرب الموارد). || بلا: هو سِبْدُ اسباد؛ یعنی او بسیار حیله کرد و بد بلا است در دزدی . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله