سبزه ٔ بهار
لغتنامه دهخدا
سبزه ٔ بهار. [ س َ زَ / زِ ی ِ ب َ ] (اِ مرکب ) نام نوایی و لحنی باشداز موسیقی . (برهان ) (آنندراج ) (رشیدی ) :
چون سبزه ٔ بهار بود نای عندلیب
چون بند شهریار بود صوت طیطوی .
بر سبزه ٔ بهار نشینی و مطربت
بر سبزه ٔ بهارزند سبزه ٔ بهار.
دستانهای چنگش سبزه ٔ بهار باشد
نوروز کیقبادی وآزادوار باشد.
خرمتر از بهار و سراید بزیر و بم
گه کینه ٔ سیاوش و گه سبزه ٔ بهار.
چون سبزه ٔ بهار بود نای عندلیب
چون بند شهریار بود صوت طیطوی .
منوچهری .
بر سبزه ٔ بهار نشینی و مطربت
بر سبزه ٔ بهارزند سبزه ٔ بهار.
منوچهری .
دستانهای چنگش سبزه ٔ بهار باشد
نوروز کیقبادی وآزادوار باشد.
منوچهری .
خرمتر از بهار و سراید بزیر و بم
گه کینه ٔ سیاوش و گه سبزه ٔ بهار.
ازرقی .