ترجمه مقاله

سبعون

لغت‌نامه دهخدا

سبعون . [ س َ ] (ع عدد، ص ، اِ) هفتاد. (منتهی الارب ).با معدود مذکر و مؤنث مساوی رفع آن به واو و نصب وجر آن به یاست . (از اقرب الموارد) : ثم فی سلسلة ذرعها سبعون ذراعاً فاسلکوه . (قرآن 32/69).
ترجمه مقاله