سبلت کندن
لغتنامه دهخدا
سبلت کندن . [ س ِ ل َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عاجزی و فروتنی کردن . (آنندراج ). کنایه از حسد بردن . حقد ورزیدن :
آن مسیحا مرده زنده می کند
آن یهود از حقد سبلت می کند.
آن مسیحا مرده زنده می کند
آن یهود از حقد سبلت می کند.
مولوی .