ترجمه مقاله

سبی

لغت‌نامه دهخدا

سبی . [ س َ ی ی ] (ع ص ، اِ) برده . مذکر و مؤنث در آن یکسان است . (منتهی الارب ). اسیرشده . (از اقرب الموارد). || چوبی که آن را توجبه از جایی بجایی برد. چوب که سیل آن را از شهری به شهری برد. || پوست مار که برافکند او را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله