ترجمه مقاله

ستای

لغت‌نامه دهخدا

ستای . [ س ِ ] (نف مرخم ) ستاینده . (شرفنامه ) :
منم کریم ستای و تویی حکیم نواز
زهی سخا و سخن بر من و تو سهل وسلیم .

سوزنی .


ترکیب ها:
- خودستای . خویشتن ستای . مرده ستای . نیکی ستای .
|| (اِ) سه عدد. (شرفنامه ).
ترجمه مقاله