ستایش گرفتن
لغتنامه دهخدا
ستایش گرفتن . [ س ِ ی ِ گ ِرِ ت َ ] (مص مرکب ) ثنا گفتن . شکر کردن :
همیدون بزاری نیایش گرفت
جهان آفرین را ستایش گرفت .
ستایش گرفت آفریننده را
رهاننده از بد تن بنده را.
همیدون بزاری نیایش گرفت
جهان آفرین را ستایش گرفت .
فردوسی .
ستایش گرفت آفریننده را
رهاننده از بد تن بنده را.
فردوسی .