سجلغتنامه دهخداسج . [ س َ ] (اِ) رخساره . (برهان ) (جهانگیری ) (شرفنامه ) (آنندراج ) : چون برفتم سوی کعبه بهر حج سخ بسنگ سود سودم زرد سج .قاضی نظام (از رشیدی ).