ترجمه مقاله

سجاحت

لغت‌نامه دهخدا

سجاحت . [ س َ ح َ ] (از ع ، مص ) نرم خوی بودن : بر رجاحت عقل و سجاحت خلق و صدق وفا واتساع عرصه کرم ... آفرینها گفتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). مرد از کمال کرم و سجاحت اخلاق سلطان که دیباچه ٔ معالی بدان آراسته بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). ذکرفصاحت قلم و سجاحت شیم و نفاست همم و قلت التفات اوبه دینار و درم در جهان شایع. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || نرم و تابان گردیدن رخسار. || کم گوشت گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله