سجعگولغتنامه دهخداسجعگو. [ س َ ] (نف مرکب ) آنکه سخن مقفی گوید. (آنندراج ) : دین ورز و معرفت که سخندان سجعگوی در بر سلاح دارد و کس در حصار نیست .سعدی (گلستان ).