ترجمه مقاله

سجل

لغت‌نامه دهخدا

سجل . [ س َ ] (ع مص ) ریختن آب را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || متصل خواندن سوره را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). متصل خواندن کتاب را، و از این معنی است حدیث ابن مسعود: افتتح سورة النساء فسجلها؛ یعنی آن را متصل خواند و آن از سجل است بمعنی جهت . (ذیل اقرب الموارد).
ترجمه مقاله