ترجمه مقاله

سحت

لغت‌نامه دهخدا

سحت . [ س َ] (ع مص ) حرام ورزیدن . (منتهی الارب ). کسب کردن از مال سُحْت . (اقرب الموارد). || از بیخ بر کندن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نیست کردن . (ترجمان القرآن ) (دهار). از بن بر کندن . (تاج المصادر بیهقی ). || باز کردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج المصادر): سحت الشحم عن اللحم ؛ باز کرد پیه را از گوشت . (منتهی الارب ). || رندیدن : سحت اللحم ؛ عن العظم (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله